بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 0
از خود گذشتم تا که تو از پیچ وخمها بگذری
لب بستم از گلایه تو از سر غمها بگذری گوشه گرفتم تا که تو با دنیا دم ساز بشی
پایان گرفتم تا که تو دوباره آغاز بشی درد من بودی وهمدرد نبودی راهه من بودی و همراه نبودی
غم من بودی تو غمخوار نبودی عشق من بودی وفادار نبودی
اشک شد م در پشت برکه غصه ها پنهون شدم
هر چه گشتم در این شهر نبود اهل دلی که بداند غم دلتنگی و تنهائی من
ای دختر تنهای شب
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اشتراک